یاد بگیرید چگونه اطلاعات را به طور مؤثر سازماندهی کنید و از طریق دستهبندی تحت رهبری کاربر، قابلیت استفاده را بهبود ببخشید.
هدف اصلی یک طراح این است که اطمینان حاصل کند کاربران میتوانند اطلاعات موجود در یک سیستم را پیدا کنند و بدون مشکل در آن جابجا شوند. روش ردهبندی کارتها (Card Sorting) ابزاری عالی برای ساختن معماری اطلاعاتی محصول شما از ابتدا یا تنظیم مجدد آن برای برآوردن انتظارات کاربرانتان است.
ردهبندی کارتها یک روش تحقیق کمهزینه و سریع در UX است که به تیمها کمک میکند تا محتوا را به طور مؤثر سازماندهی و اولویتبندی کنند. با این حال، این روش راهحلی یکاندازه برای همه نیست. شما باید مزایا و معایب روشهای دیگر را بررسی کنید تا یکی را انتخاب کنید که بهترین برازندگی را با نیازهایتان داشته باشد. ما همچنین توصیه میکنیم که نتایج به دست آمده از مطالعات مختلف را ترکیب کنید تا تجربه کاربری را بهبود ببخشید و محصولی کارآمد و کاربرپسند ایجاد کنید.
هدف از ردهبندی کارتها**
ردهبندی کارتها یک روش تحقیق در تجربه کاربری (UX) است که برای ساختن یک معماری اطلاعاتی شهودی یا ارزیابی معماری موجود به کار میرود. در این مطالعه، محققان از شرکتکنندگان میخواهند که برچسبهای فردی نوشته شده روی کارتهای یادداشت، تکههای کاغذ، یا با استفاده از ابزار آنلاین ردهبندی کارتها (مانند Miro) را سازماندهی و در دستههای منطقی قرار دهند.
این تکنیک به تیمها کمک میکند تا درک کنند که کاربران چگونه محتوا را درک میکنند و آن را مطابق با مدلهای ذهنی خود سازماندهی میکنند. شما همچنین میتوانید یک جلسه ردهبندی کارتها را زمانی برگزار کنید که میخواهید بیاموزید چه نوع زبانی را مخاطبانتان برای صحبت کردن درباره محصول شما استفاده میکنند و از این واژهها برای برچسبهای خود استفاده کنید.
معایب این تکنیک شامل موارد زیر است:
– برچسبها بدون زمینه استفاده میشوند. کاربران با تکیه بر نشانههای بصری در رابطها حرکت میکنند و کارتهای یادداشت با برچسبها ممکن است برای درک هدف یک وبسایت کافی نباشند.
– تحلیل زمانبر است. تحلیل نتایج مطالعه میتواند زمانبر باشد، بهویژه اگر نتایج ناسازگار باشند.
– یافتهها ممکن است به اندازه کافی عمیق نباشند. کاربران ممکن است در انجام وظایف به دستهبندیها به شکلهای متفاوتی تکیه کنند. بنابراین، تحلیل شما ممکن است تنها یک دید کلی از مشکل را فراهم کند بدون آنکه جزئیات را آشکار سازد.
نکته! شما میتوانید از روشهای ردهبندی کارتها برای مقایسه مدلهای ذهنی بین گروههای کاربری استفاده کنید و بیاموزید که آنها چگونه محتوای شما را درک میکنند.
فهرست کردن کارتهایتان
قبل از جمعآوری کارتها برای جلسه ردهبندی کارتها، در نظر داشته باشید که یک بازرسی محتوا انجام دهید. این روشی است برای فهرستکردن محتوای موجود شما و انتخاب موارد مرتبطتر. اگر محصول یا خدمت شما کاملاً جدید است، جلسهای برای طوفان فکری ترتیب دهید و تمام اطلاعاتی را که میخواهید در جلسه خود شامل کنید، فهرستبندی نمایید.
حالا، شما میتوانید شروع به لیست کردن گروهها برای دستهبندی، طبقهبندی و برچسبگذاری توسط کاربران کنید. تعداد کارتها ممکن است بین ۳۰ تا ۶۰ یا کمی بیشتر باشد. شما میتوانید تمام کارتهای احتمالی را فهرستبندی کنید و موارد نامرتبط را کنار بگذارید. تعداد زیادی کارت ممکن است کاربران را سردرگم کند، مانع از تصمیمگیری آگاهانه آنها شود و همچنین تحلیل دادهها را برای شما دشوار سازد.
از استفاده از کارتهایی با واژههای مشابه یا مترادف خودداری کنید — این ممکن است کاربران را گیج کند و آنها را وادار به دستهبندی این کارتها در کنار یکدیگر کند.
نکته! مطمئن شوید که هر کارت فقط یک موضوع را شامل میشود.
کاربران موضوعات را دستهبندی میکنند
پس از آمادهسازی موضوعات، کارتها را بهم بزنید و از شرکتکنندگان بخواهید آنها را به هر شکلی که میخواهند در دستههایی قرار دهند. عجله نکنید و به آنها ۱۵-۲۰ دقیقه فرصت دهید تا دستهبندی را تکمیل کنند. اگر پس از ۲۰ دقیقه تمام نشدهاند، ۵ دقیقه اضافی به آنها بدهید. به شرکتکنندگان اطمینان دهید که میتوانند کارتها را جابجا کنند اگر نظرشان در مورد جایگاه یک کارت تغییر کرد.
اگر کاربران در مورد کارتی مطمئن نیستند یا نمیدانند معنای آن چیست، اجازه دهید کارت را در دسته «دستهبندی نشده» یا «نامطمئن» قرار دهند به جای اینکه به طور تصادفی کارتها را دستهبندی کنند.
نکته! دستورالعملی به شرکتکنندگان ندهید که تعداد مشخصی کارت را در یک دسته قرار دهند. اشکالی ندارد اگر بعضی از گروهها بزرگتر یا کوچکتر از بقیه باشند.
مدلهای ذهنی کاربران
یک مدل ذهنی توضیحی است که کاربران از نحوه کارکرد یک سیستم دارند یا چگونه فکر میکنند که کار میکند. به طور ایدهآل، مدلهای ذهنی کاربران باید نزدیک به واقعیت باشد، زیرا آنها پیشبینیها میکنند و بر اساس باورهای خود رفتار خود را تنظیم میکنند. بر اساس قانون Jakob در تجربه کاربری اینترنت، کاربران بیشتر وقت خود را در سایتهای دیگر میگذرانند، بنابراین انتظار دارند که سایت شما نیز به طور مشابه کار کند. وقتی ناوبری یک وبسایت خیلی متفاوت از آنچه مردم انتظار دارند باشد، آنها گیج میشوند و ممکن است به دلیل ناامیدی سایت را ترک کنند.
دیلمای دیگر این است که هر فرد مدل ذهنی متفاوتی دارد و طراحان هم استثنا نیستند. نگرش آنها در مورد اینکه چگونه چیزها باید در یک سیستم باشد ممکن است به شدت با دیدگاههای کاربران تفاوت داشته باشد. بنابراین، هدف اصلی یک طراح ایجاد رابطهای کاربری شهودی و ارزشمند است که انتظارات کاربران را برآورده سازد.
روش ردهبندی کارتها ابزاری است که شکافها بین مدلهای ذهنی طراحان و کاربران را نشان میدهد. بر اساس نحوه گروهبندی آیتمها توسط کاربران، طراحان میتوانند نتیجهگیریهایی در مورد تفکر کاربران داشته باشند و معماری اطلاعاتی شهودی بسازند که کاربران به محض نگاه کردن درک کنند.
نکته! با شرکت در درس مدلهای ذهنی در تحقیقات تجربه کاربری، بیشتر در مورد مدلهای ذهنی بیاموزید و درک کنید که کاربران چگونه محصول یا سیستم شما را میبینند.
کاربران گروههای موضوعی را نامگذاری میکنند
پس از اینکه شرکتکنندگان کارتها را دستهبندی کردند، از آنها بخواهید خلاقیت خود را آزاد کنند و به گروههایی که ایجاد کردهاند، نام بگذارند. این مرحله نامگذاری باید پس از اتمام ایجاد گروهها توسط کاربران انجام شود تا شرکتکنندگان بر اساس مدلهای ذهنی خود تکیه کنند.
ممکن است شما ایدههایی برای نامهای دستهها داشته باشید، اما این به معنای برآورده کردن انتظارات کاربران نیست. هنگام تعامل با محصول، کاربران تمایل دارند روی برچسبهای ساده و آشنا کلیک کنند و محصول را کشف کنند. اگر شما بر استفاده از دستهبندیهای خودتان پافشاری کنید بدون در نظر گرفتن نظرات کاربران، احتمالاً آنها برچسبهای ناشناخته را نادیده میگیرند و از کلیک کردن روی آنها اجتناب میکنند.
این به این معنا نیست که شما باید نامهای گروهی را که کاربران پیشنهاد میدهند بدون تأمل بپذیرید. از ایدههای آنها برای آزمایش و ارائه گزینههای بهتر استفاده کنید.
بازخورد از کاربران
پس از اتمام دستهبندی کارتها توسط کاربران، در مورد تجربیات آنها بازخورد بگیرید.
برخی سوالاتی که ممکن است بخواهید بپرسید عبارتند از:
- کدام کارتها دشوارترین برای دستهبندی بودند؟
- کدام کارتها ممکن است به چندین گروه تعلق داشته باشند؟
- چرا آنها تعدادی از کارتها را دستهبندی نکردهاند؟
جلسه بازخورد ممکن است به شما کمک کند تا مدلهای ذهنی کاربران و دلایل پشت تصمیمات آنها را درک کنید. درخواست از کاربران برای بیان افکارشان به صورت بلند در حین جلسه دستهبندی کارتها راه دیگری برای فهمیدن ذهن آنها است. تنها نگرانی این است که ناخودآگاه، ممکن است افراد بخواهند شما را با پاسخهای خود راضی کنند. برای جلوگیری از چنین سوگیریهایی، زبان بدن خود را کنترل کنید و از نشان دادن هرگونه احساس در حالی که شرکتکنندگان صحبت میکنند، خودداری کنید.
نکته! از پرسیدن سوالات هدایتکننده یا قضاوت کردن عملکرد آنها خودداری کنید.
دستیابی به اندازههای عملی گروهها
در طول دستهبندی اول، از قرار دادن هرگونه محدودیتی بر کاربران خودداری کنید. با این حال، پس از اتمام جلسه اول، ممکن است از کاربران بخواهید که گامی به عقب بردارند، از آنها بازخورد بگیرید و از آنها بخواهید گروهها را به شکلی عملیتر دوباره ترتیب دهند. ممکن است از آنها بخواهید گروههای بزرگ را به زیرگروههای کوچکتر تقسیم کنند یا گروههای کوچک را به دستههای بزرگتر مطابق با نیازهای شما ملحق کنند.
تجزیه و تحلیل دادههای دستهبندی کارتها
تجزیه و تحلیل زمانبرترین بخش فرآیند آزمایش کارت است. هنگام انجام تجزیه و تحلیل اکتشافی، شما یک دید کلی عمومیتر از دادههای جمعآوری شده و بینشها به دست میآورید.
هنگام جستجو برای الگوهای مشترک در دستهبندی کارتها یا نامگذاری دستهها، از خودتان سوالاتی مانند اینها بپرسید:
- کدام آیتمها اغلب در یک گروه ظاهر میشوند؟
- کدام دستهها اغلب از یک نام استفاده میکنند؟
- کدام آیتمها اغلب دستهبندی نشده باقی میمانند؟
اگر گروه بزرگتری از شرکتکنندگان دارید و بیشتر به اعداد علاقهمند هستید، تجزیه و تحلیل آماری انجام دهید. شما میتوانید یک صفحه گسترده پر کنید و دادهها را به صورت دستی تجزیه و تحلیل کنید. در غیر این صورت، میتوانید از یک برنامه آنلاین مانند Optimal Workshop یا UserZoom استفاده کنید.
نکته! اگر در حال بازطراحی معماری اطلاعاتی موجود خود هستید، نتایج آزمایش دستهبندی کارتها را با آنچه در حال حاضر دارید مقایسه کنید.
دستهبندی کارتهای باز در مقابل بسته
هنگامی که افراد حرفهای UX در مورد روش دستهبندی کارت صحبت میکنند، معمولاً به یک رویکرد باز اشاره دارند. در یک دستهبندی کارت باز، کاربران آیتمها را گروهبندی میکنند و سپس نامهایی برای گروههایی که خودشان ایجاد کردهاند، میسازند.
با استفاده از دستهبندی کارت باز، شما میتوانید:
- مدلهای ذهنی کاربران را یاد بگیرید
- درک کنید که چگونه آنها برای جستجوی اطلاعات در وبسایت شما عمل میکنند
- معماری اطلاعات جدیدی را به شکلی که کاربران انتظار دارند بسازید
دستهبندی کارتهای باز به ویژه برای ارزیابی اینکه چگونه
گروههای کاربری مختلف ساختار محتوای شما را درک میکنند و اطلاعات را پیدا میکنند، مفید است. در یک دستهبندی کارت بسته، نامهای دستهبندی از قبل توسط محققان تعریف شدهاند و از کاربران خواسته میشود کارتها را بین این دستهبندیها تقسیم کنند.
دستهبندی کارت بسته به شما امکان میدهد:
- اثربخشی سیستم برچسبگذاری موجود را ارزیابی کنید
- دستههایی که بیش از حد، نامشخص یا گمراهکننده هستند را شناسایی کنید
- دستهها را رتبهبندی و اولویتبندی کنید. به عنوان مثال، میتوانید از کاربران بخواهید که عملیات منو در یک برنامه ایمیل (مانند پاسخ، فوروارد، آرشیو، حذف، علامتگذاری به عنوان خوانده شده، انتقال به، و غیره) را در گروههایی مانند «الزامی»، «اختیاری»، «استفاده مکرر» و «هرگز استفاده نمیکنم» تقسیم کنند.
دستهبندی کارتهای نظارتشده در مقابل نظارتنشده
در جلسات دستهبندی کارتهای نظارتنشده، کاربران خودشان کارتها را توزیع میکنند، که معمولاً با استفاده از ابزارهای آنلاین اتفاق میافتد. این روش روشی ارزان و سریع برای جمعآوری دادهها در مورد نحوه تفکر کاربران است. معایب این روش این است که شما فرصتی برای شنیدن افکار کاربران هنگام سازماندهی کارتها ندارید. بنابراین، تجزیه و تحلیل زمانبرتر خواهد بود.
دستهبندی کارت نظارتشده به معنای داشتن یک ناظر است — فردی که جلسه را تسهیل میکند. این روش بینش بیشتری فراهم میکند زیرا ناظر میتواند از شرکتکنندگان سوالاتی مانند «کدام آیتم سختترین برای دستهبندی بود؟» یا «چرا فکر میکنید این کارت به این گروه تعلق دارد؟» بپرسد. این روش گرانتر است و نیاز به برنامهریزی بیشتری دارد.
اگ
ر نیاز به اجرای دستهبندی کارت با یک نمونه بزرگ دارید، میتوانید با ترکیب روشهای نظارتنشده و نظارتشده، بودجه شرکت خود را صرفهجویی کنید. چند مطالعه نظارتشده انجام دهید تا افکار کاربران را بشنوید و مطالعات نظارتنشده با بقیه را انجام دهید تا شواهد آماری بیشتری به دست آورید.
دستهبندی کارتهای کاغذی در مقابل دیجیتالی
دستهبندی کارتهای کاغذی از کارتهای ایندکس سنتی کاغذی یا یادداشتهای چسبنده استفاده میکند که کاربران میتوانند به هر شکلی که دوست دارند آنها را سازماندهی کنند. کاربران نیازی به یادگیری نحوه استفاده از یک ابزار جدید ندارند — آنها فقط آیتمها را در دستهها قرار میدهند و دستهها را نامگذاری میکنند.
مزایا: با کارتهای فیزیکی آزمایش کردن، جابجایی آنها یا شروع مجدد کل فرآیند بسیار آسانتر است.
معایب: محققان باید به صورت دستی کارتها را ایجاد کنند و گروههای هر شرکتکننده را به ابزاری برای تجزیه و تحلیل ثبت کنند.
دستهبندی کارتهای دیجیتالی به معنای استفاده از یک ابزار آنلاین است که در آن شرکتکنندگان از کارتهای دیجیتالی استفاده میکنند و آنها را با کشیدن و رها کردن در دستهبندیها قرار میدهند.
مزایا: نرمافزار تمام دادهها را جمعآوری و تجزیه و تحلیل میکند. محققان میتوانند مستقیماً از این یافتهها بینش کسب کنند.
معایب: ابزارهای آنلاین کمتر انعطافپذیر هستند و نیاز به زمان برای یادگیری دارند. علاوه بر این، مشکلات فنی یا کاربری ممکن است کاربران را گیج کند و از ایجاد دستهبندیهای جدید یا جابجایی کارتها بین گروهها جلوگیری کند.
References
- Card Sorting: Uncover Users’ Mental Models for Better Information Architecture | Nielsen Norman Group
- Card Sorting Tool & Template | Miro | https://miro.com/
- Card Sorting Tool & Template | Miro | https://miro.com/
- Jakob’s Law of Internet User Experience (2 min. video) (Video) | Nielsen Norman Group
- Dancing with the Cards: Quick-and-Dirty Analysis of Card-Sorting Data :: UXmatters
- MGH Guides: User Experience Tools for Beginners: Home
- Card Sorting Best Practices for UX | Adobe XD Ideas | Ideas