هنگامی که کاری جدید انجام میدهید، باید بر اینرسی مدلهای ذهنی موجود کاربران غلبه کنید. به همین دلیل، بهتر است تنها زمانی چیزی جدید ایجاد کنید که نسبت به روش قدیمی برتری داشته باشد. به عنوان مثال، کاربران انتظار داشتند که قبل از اینکه دیویدیها در فهرست نوبت آنها ارسال شوند، سفارشی را تکمیل کنند. اما در واقع، نتفلیکس بهطور خودکار دیویدی بعدی را در فهرست نوبت یک کاربر، زمانی که دیویدی قبلی را برمیگرداند، ارسال میکرد.
کاربران مجبور شدند مدلهای ذهنی خود را با این روش جدید انجام کارها تطبیق دهند، اما با توجه به موفقیت نتفلیکس، آنها دریافتند که این کار ارزشش را دارد.
محصول خود را مطابقت دهید
یکی از سادهترین راهها برای جلوگیری از مشکلات قابلیت استفاده، تطبیق محصول خود با مدلهای ذهنی موجود کاربران، البته اگر این مدلها مشابه باشند، است. به عنوان مثال، بیشتر کاربران فرض میکنند که عملکرد بستن در یک پنجره مدال در گوشه بالا سمت راست مدال ظاهر میشود. اگر عملکرد بستن را در جای دیگری قرار دهید، احتمالاً باعث سردرگمی (و ناامیدی) کاربران خواهد شد.
مگر اینکه دلیل بسیار خوبی برای انحراف از مدلهای ذهنی احتمالی کاربران داشته باشید، مطابقت با آن مدلها، استفاده از محصول را برای آنها شهودیتر میکند.
از مدلهای ذهنی موجود برای شهودیتر کردن محصول خود برای کاربران جدید استفاده کنید.
بهبود مدلهای ذهنی کاربران
اگر در حال ایجاد یک محصول جدید با روشهای تعامل جدید هستید، غلبه بر مدلهای ذهنی فعلی کاربران دشوار است، اما غیرممکن نیست. مهمترین جنبه غلبه بر یک مدل موجود، آموزش کاربران است. به آنها نهتنها نحوه استفاده از محصول خود را نشان دهید، بلکه دلیل برتری روش طراحیشده خود نسبت به مدلهای موجود را نیز توضیح دهید.
مدلهای ذهنی هنگام ایجاد مواردی مانند مستندات، دفترچههای راهنما یا جریانهای شروع کار (Onboarding) بسیار مهم هستند. با نشان دادن اینکه محصول شما در کجا با مدلهای ذهنی فعلی کاربران متفاوت است، منحنی یادگیری را برای آنها کوتاه کرده و از ایجاد ناامیدی جلوگیری میکنید.
بازنمایی مدلهای ذهنی در پرسوناها
پرسوناها ابزاری ارزشمند برای کمک به یک تیم طراحی UX در شناسایی کاربران یک محصول هستند. گنجاندن رایجترین مدلهای ذهنی که کاربران در پرسوناها دارند، بیشتر به طراحان کمک میکند تا محصولاتی ایجاد کنند که با آن مدلها مطابقت داشته باشند. همچنین به آنها کمک میکند بفهمند چه زمانی و چگونه باید به کاربران آموزش دهند.
به عنوان مثال، یک پرسونای کاربر ممکن است براساس استفاده از یک محصول مشابه در گذشته، یک مدل ذهنی ایجاد کرده باشد. درک اینکه آن محصول چگونه کار میکند و مدل ذهنی که کاربر براساس آن عملکرد ایجاد کرده است، میتواند به تیم شما در تصمیمگیری در مورد اینکه کجا باید راهنماها یا برچسبهای رابط کاربری قرار گیرند و کجا نیازی به آنها نیست، کمک کند. همچنین میتواند به طراحان در تعیین نوع ورود (Onboarding) موردنیاز کمک کند.
یاد بگیرید چگونه پرسوناها را در درس «پرسوناها» در این دوره ایجاد کنید.
References
- Mental Models in UX Design: The Ultimate Guide | CareerFoundry
- Mental Models and User Experience Design | Nielsen Norman Group
- Mental Models and User Experience Design | Nielsen Norman Group
- Communicating Mental Models to Your Team – UX Mastery