پیشرفت به ذات خود خوب نیست. میتوانیم پیشرفت خوب یا بد داشته باشیم.
زمانی در ارتش هیتلر مهندسانی بودند که به دنبال کم هزینه ترین راه برای کشتن هزاران انسان بودند. در کتابی که چند وقت پیش در این باره میخواندم جایی نوشته بود که هر گلوله برای کشتن افراد هزینهای داشت که ارتش هیتلر را مجبور ساخت تا به سمت ساخت اتاقهای گاز بروند و یک پیشرفت و اختراع در زمینه ماشین آدم کشی داشته باشند.
برای ما در زبان فارسی کلمه پیشرفت بار مثبت معنایی دارد البته شاید بتوان این را به ذات پیشرفت نیز نسبت داد. پیشرفت همواره اثرات مثبت بیشتری نسبت به منفیها داشته است. اما باید آگاه باشیم که این اثر همیشه مثبت نیست.
پیشرفت ابزار تحریم داخلی اینترنت نیز از این قاعده مستثنی نیست. مدیران جمهوری اسلامی دارند از مدل چین کپی برداری میکنند بدون آنکه سرانجام آن را در نظر بگیرند. الان چین را به عنوان یک الگوی موفقیت در نظر میگیرند که همه شئوناش باید کپی بشود. همین کنترل همه جانبه روی اینترنت. همین که دوست دارند هر گذرگاهی را به بهانه امنیت مسدود کنند. شبیه پدرمادری که دوست دارند بچه فقط در خانه بشیند تا به آن صدمهای نرسد. در اینجا چند بحث اساسی وجود دارد.
۱- شیوه نگرش از بالا به پایین
در نگاه به این طرز تفکر باید چند عامل را بررسی کرد. یکی فرهنگ آسیایی.
فرهنگ آسیایی
هرچند رفتار هر فرد به خودی خود با سایرین تفاوتهای عمدهای دارد ولی از یک نگاه بالادستی میتوان شباهتهایی در میانگین رفتار جوامع دید. شاید ایرانیها را اگر تک به تک مورد مطالعه قرار دهیم یک روند یکسان را مشاهده نکنیم ولی رفتار جمعی ایرانیها نیز به یک طرف تمایل پیدا میکند. البته در خود تعریف ایرانی بودن محل بحث است. که چه شاخصهای را به عنوان شاخصهی اصلی ایرانی بودن در نظر میگیریم اینکه صرفا وجود در مرزهای جغرافیایی ایران یا دلبستگی به آن باید شاخص باید. باری این محل اختلاف خواهد بود. اما فکر کنم با جملاتی که در توضیح میانگین رفتار جامعه میخواهم بحث را پیش ببرم. میانگین رفتار آسیاییها وجود آقا بالاسر یا یک مرکز بالاتر از جمع خرد عموم را میپذیرد. تمام داستانهایی که در آسیا میشنویم یک پیر فرزانه دارد. در شاهنامه در جای جای داستانهای چینی در فرهنگ هندی. فرزانگان با ریشهای بلند و دانشی بینهایت که حاصل از تجربهی زندگی آنهاست. فرهنگ پدرسالارانه یا قیم مآب یا نظریه ولایت کسی بر دیگران از این طرز تفکر نشات میگیرد. در آسیا تقریبا باورهای مشابهی وجود دارد.
- خانواده مهمترین ساختار است
- باید به افراد سن دار تر خانواده احترام گذاشت
- صرف کهنسال بودن افراد برای آنها احترام ایجاد میکند.
جمیع این مباحث باعث میشود که رفتار حکومتها که برآیندی از رفتار جمع تکتک افراد آن هستند با نظریات رهبری از بالا و امربری از پایین موافق باشند. چه در چین چه در عراق
فرهنگ اسلامی
در فرهنگ اسلامی همه موجودات باید فرمانبردار ذات اقدس الهی باشند که در آن خدا بوسیلهی افرادی را برای رسیدن به خود آماده کرده است. در این طرز تفکر همه از روز اول دور افتاده از ذات اقدس هستند که دلیل این دور افتادگی خطایی که است که شروع کننده انسانیت انجام داده است. در برخی از شاخههای این طرز تفکر باور بر آن است اگر تک تک ابنای بشر در جایگاه آدم قرار میگرفتند همان اشتباه را انجام میدادند برای همین است که همه باید به در گناه اولیه مشترک باشند. این دور افتادگی باید با انجام اعمالی پوشانده شود و تعدادی از جمع بشر از روز اول مشخص نیز هستند به دیدار ذات اقدس مشرف میشوند و یگانگی را طلب میکنند.
در این فرهنگ
- همه از روز اول صغیر و نادان و جدا افتاده هستند برای اشتراک در گناهی که دارند
- باید مسیر به سوی ذات اقدس یافته شود و توسط خود فرد درک شود
- بعد از اتفاق بر روی این گزارهها در مرحله بعدی باید یک فرد دیگر که دانش را به دست آورده است ما را راهنمایی کند.
در این فرهنگ هم ما نیاز داریم که ولی و سرپرست داشته باشیم.
واقعیت فرگشتی (تکامل)
برخی از واقعیتها را نمیتوان به فرهنگ نسبت داد. در طول فرگشت بشریت با رفتار گلهای رشد پیدا کرده است. انسان حیوانی اجتماعی است. به ذات برای تشکیل گروههای بزرگ تر و پیچیده تر باید رفتارهایی همچون سرپرستی و همگروه و عضو گروه را پذیرفت. البته باید گفت فرگشت در دو زاویه اتفاق افتاده است. فهم انسان و رفتارهای آن قبل از تشکیل بخش پری فرانتال کورتکس و پس از آن. در بخشی از روند فهم بشر مغز بر خلاف ذات فرگشتی انسان که نیاز به زمان بسیار زیادی دارد و انتخابها بر مبنای قانون بقاست. و نشانهی موفقیت یک گونه امکان بقای نسل آن است، بخشی پدید آمده که برای تغییر باورها و طرز ماندگاری تفکراتش یک لحظه کافیست. یک بشر در یک لحظه از یک دموکرات دو آتیشه میتواند با فکر کردن و تجربه کردن یک «آن» به یک جمهوریخواه تبدیل شود. میتوان در دو سر یک طیف شناور شود یا اصلا دو سر قبول نداشته باشد و در یک فضای سیال چند قطبی تفکر کند. این واقعیت که فرگشت تفکر و فرگشت جسم با هم متفاوت هستند باعث این همه جنگ و خونریزی در ابنای بشر است. در واقعیت فرگشتی نیز انسان با توجه به فرایند رشدش نیاز به ولی و قیم را در بخشی از وجود خود حمل میکند.
این بحث را میتوان تا اندازهی یک کتاب گسترش داد ولی تا اینجا در حال حاضر کفایت میکند.
۲- عدم توجه به نتیجه غایی با در نظر گرفتن نتایج در مراحل اولیه
واقعیت این است که انسان عجول است. و تاریخ اصلا عجول نیست. عمر انسان، انسان را مجبور میکند که همیشه عجله داشته باشد. ظرفیت مغز و دانش و آگاهی از اینکه مرگ واقعیتی است که به زودی زود سراغ ما میآید و شاید ناگهانی ما را بر آن میدارد در عجله داشتن تمام مهارت خود را به کار ببریم. اما مادر طبیعت برمبنای فرآیند دیگری کار میکند در طبیعت با ذات فرگشتی خود زمان عنصری است باعث جا افتادن خورش میشود. طبیعت اصلا عجله ندارد میتواند ۵ میلیون سال صرف کند تا موجودی را بیافریند. میتواند هزاران فرآیند را موازی با هم طی کند. میتوان گسترش داشته باشد بدون آنکه نگران کمبود منابع باشد. در این اثنا یک فرمول واحد وجود دارد ولی هدفی غایی وجود ندارد. فرمول کلی این است ایجاد کن پایدار کن ادامه بده. اصلا مهم نیست که آخرش چه میشود. لااقل تا به امروز دلیل عملی و قابل تکراری برای انجام فرآیندهای طبیعی به ما نشان نداده است.
پس ما در دو سر یک طیف هستیم. بشر که به ذات خود میداند زمان حضورش در حیات کوتاه است و طبیعتی که بی پایان و تمام نشدنی است.
برای فهمیدن تمام نتایج و حتی نتیجه غایی یک پدیده نیاز داریم که بدانیم در آخر چه شد. مثلا برای فهمیدن اینکه آیا نحوه حکومت چین و این بگیر و ببیندهای اینترنت و ایجاد فضای خفقان مفید است یا خیر نیاز است شاید ۵۰۰ سال دیگر منتظر بمانیم. اما ما در میانه راه به آنها نگاه میکنیم و حس میکنیم معیارهای عددی میتواند واقعیت را به ما نشان دهد. نتیجه ی کپی برداری محض از چین در زمینه اینترنت یک اشتباه است. دلیل من این است که ما هنوز انتهای هیچ چیز را نمیدانیم و در جهلیم. شاید برای آنانی که اکنون سر کارند این موقعیت خوب باشد و پاسخگو متعادل شاید باشد ولی پایدار نیست.
نکته: تفاوت بین تعادل و پایداری. شما میتوانید یک قاشق فلزی غذا خوری را روی یک لبه تیز متعادل نگاه دارید. اما آیا این تعادل کارآمد است؟ پس مفهوم اصلی چیست؟ پایداری. برای رسیدن به نتایج نباید فقط روی مفهوم تعادل فکر کرد باید روی مفهوم پایداری نیز مانور داد. هر چیزی که متعادل است ممکن است در یک لحظه فرو بپاشد.
با این دو مدل تفکر راه را برای پیشرفتهای مناسب میبندیم و فقط در راه پیشرفتهای محدود کننده حرکت میکنیم.
هدف اصلی در اینجا دیجیتال مارکتینگ بود که دارد در ایران نابود میشود.